شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

• قلب های نارنجی•

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

فردا

فردا امتحان زیست دارم و نمییتونم بخونم


فردا دوباره مثل آیینه دق قراره ببینمش اه


چرا نمیتونم فراموشش کنم؟!


امیدوارم فردا بتونم جلوی اشکامو جلوش بگیرم


امیدوارم امروز بشه که زیست بخونم تا امتحانو گند نزنم به خاطر اون دیوونه


اه

شب

بازم شب شد و بازهم یادآوری یک مشت خاطره


بازهم گریه بازهم سردرد بازهم قرمزی چشم

کاشکی برگرده

کاشکی برگردههههه


اونی که عااشقم کرده


..........................


امروز دوباره دیدمش حالش خوب بود


ولی من داغون بودم


دوستم بیچاره قصدداشت بهم دلداری بده


هی میگفت الان به چیزی فکرنکن امتحانت رو خراب میکنی


اخه امروز امتحان ریاضی داشتیم


ولی من کل امتحان دستام میلرزید


توی راهرو که داشتیم میرفتیم سرجلسه


اون کنار من بود که داشتیم از پله ها بالامیرفتیم


حالش خوب بود از چشماش میشد فهمید


ولی من سرم پایین بود اگه یک ثانیه دیگه مونده بودم


میزدم زیر گریه


نمیتونستم خودم و کنترل کنم


فقط سریع رفتم و رو صندلیم نشستم تا امتحان شروع شه


توی کل امتحان از فکرش بیرون نمیرفتم



وااااای خداااا میشه برگردهههه؟؟؟؟؟


بس نیست این همه اشک؟؟


بس نیست این همه بغض؟؟



میشه کمکم کنی خداا؟


اه

یاد و خاطرش داره دیوونم میکنه


دیگه نمیتونم تحمل کنم


باهر کاری یاد اون میوفتم


نمیدونم باید فراموشش کنم یا واسه برگردنش تلاش کنم


من آدمیم که دیر وابسته میشم ولی الان واقعا وابستش شده بودم


این یعنی دیوونگی تمام که هنوزم اگه بگه میخام برگردم میگم راه واست بازه


خوابش رو دیدم توی خواب چندوقتی بود که از همه جداشده بودیم ولی من هنوز


عاشقش بودم امتحان داشتیم من مسیرم خورد به اون و داشتم از کنارش رد میشدم


سرم پایین بود و اشک تو چشمام جمع شده بود


که یهو دیدم دستم و گرفت و محکم فشار داد


سرم و بالا نیوردم و تودلم قربون صدقش رفتم


که یهو از خواب بیدار شدم


آخه چراااا خداااا


چرااا


چرا من اینجوری وابسته شدم


چی میشه اگه برگرده


خودم همیشه خوشحال بودن رو بهش یاد میدادم


یاد گرفت و منو فراموش کرد


این مگه همون ادمی نیست که بهم میگفت ممنون که هستی


پس چیشد تهش


اه

صداقت

کاش تو روم یکم حس خجالت داشتی


و از اولش باهام صداقت داشتی


چیشد تا حرف از صداقت شد


یهو صدات قطع شد

داغوونم

امتحانمو گند زدم


همش به خاطر اون بیشعوری که داغونم کرد


دستام میلرزید تو کل امتحان


دوستم بیچاره میخاست دلداریم بده


عصبیم دست خچدم نیست امیدوارم دوستام ازم ناراحت نشده باشن


همه میگن ارزش نداره ک خودمو واسش تیکه تیکه کتم


اما اما نمیییتووونم خدااا


خداا چرا وقتی دونفر قراره تهش اینجوری از هم جدا بشن رو اولش به هم وابسته میکنی؟!؟!اخه چرااا


من تموووم خوب بودنمو واسه اون گذاشته بودم


منه مغرور واسه اون بیشعور تمام غرورمو زیرپام گذاشته بودم


منه دیوونه به خاطر اون دل صمیمی ترین رفیقمو بدددد شکستم


منه دیوونه به خاطر اون توی روی همه حتیییی مامانم وایسادم


اما منه دیوونه هنوز بهش اعتماد دارم


هنوز شب ها خوابشو میبینم بیدار که میشم میبینم همه چی مثل اوله هیچی عوض نشده


کلی آتو ازم داره ولی بازم دیوونگی میکنم و دلم نمیاد پیامامو پاک کنم که نتونه اسکرین بگیره


با یک اسکرین میتونه زندگیمو خراب کنه ولی منه دیوونه هنوز بهش اعتماد دارم


هرموقع دلش گرفته بود حتی اگه امتحان داشتم تموم وقتم رو واسه اون میزاشتم که یه وقت حالش بد نشه


نمیزاشتم هیچ وقت احدی درموردش بد حرف بزنه


هیچ وقت نمیزاشتم تنها باشه تا میتونستم وقتی حالش بد بود باهاش حرف میزدم


اما


اما تهش داغونم کرد دااااغون


برگشته بهم میگه : فازتو نمیفهمم درکتم نمیکنم ایشالاه یکی پیداشه بفهمه تو چته


اخه این حرفه؟!من که همه جوره درکت میکردم همه جوره پشتت بودم


اخه خدا چرا تهش اینجوری شدچرااا

فکر

He doesn't think about you,
but when you read this,
you think about him :)

اون بهت فكر نميكنه،
ولى تو وقتى اين و خوندى
بهش فكر كردى...

Live on the @Freely

یا لطیف


ارحم عبدک الضعیف

بیداری؟…

بيدارى؟

ارسال كننده ى اين پيام ،

دارد جان ميكند !

هوايش را داشته باش ...


👤 علی قاضی نظام


©hannel : @Eterafakhar

(:

اگر هنوز برای دختر بچه ماشین جلویی

که از شیشه پشت ماشین پدرش شما را نگاه میکند

شکلک در می آورید ،

هنوز زنده اید !


👤 شاهین شیخ الاسلامی


©hannel : @Eterafakhar

first
212223242526
27
282930
last